printlogo


هر روز با یک شهید؛
گناه، انسان را به انحطاط و سقوط می‌رساند
کد خبر: 46243
به تمام دوستان و برادران عزیزم یادآور می‌شوم که گناه انسان را به سقوط می‌کشاند، گناه نکنید.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « قم فردا » شهید احمد تاج‌بخش فرزند پرویز در تاریخ ۲۵ فروردین‌ماه ۱۳۴۵ در شهر مقدس قم به دنیا آمد.

 وی در رشته ورزشی کشتی تبحر داشت و فعالیت‌هایش را در این زمینه ادامه داد تا روزی که به جبهه اعزام شد.

 سرانجام پس از چندی مجاهدت در منطقه اروندرود در تاریخ ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.

 بسمه‌تعالی

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم

 ربنا اتنا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فامنّا ربّنا فاغفر لنا خطایانا و کفّر عنّا سیّاتنا و توفّنا مع الابرار.

 خدا کریم است، خدا رحیم است، خدا بزرگ است، خدا صاحب نعمت است، خدا هدایتگر است، خدا است که بندگان را می‌پروراند و به رشد می‌رساند و به آن چه که خیر آن‌ها است هدایت می‌کند و من از نعمت خدا در نهایت رضایت هستم. خداوند نعمت را بر من تمام کرده است. بر گناهانم پرده استتار کشیده و بارها در سختی‌ها یاورم شده و مرا به صفاتی که دارا نبوده‌ام از حسنات در میان دیگران معروف کرده و به آنچه که لایق نبوده‌ام رسانده است، الهی انت کما تُحِب.

 خدایا من از تو راضی هستم، تو هم از من راضی باش، خدایا به من نعمت دادی کفران کردم، فرصت دادی هدر دادم، امتحان کردی موفق نبودم، بارها به درگاهت توبه کردم و بارها توبه شکستم و تو بار مرا از خودت نراندی خدایا! اگر دیگری بود که گناهم را ببخشد به او پناه می‌بردم؛ اما جز تو کسی را ندارم، خدایا از خشم و غضب جز به رحم و احسانت به چیزی پناه نبرم.

 خدایا به من نعمت جهاد دادی که به ندای منادی حق لبیک بگویم؛ اما افسوس که جهادم ناقص و سعی‌ام ناکافی بود. خدایا اکنون در این لحظات که شاید آخرین روزهای زندگی‌ام باشد باز هم به درگاه تو ای بزرگ بنده‌نواز و ای بخشندهٔ گنهکاران توبه می‌کنم. الهم اغفرلی کل ذنب اذنبة و کل خطیئة اخطئتها؛ توبه‌ام را بپذیر و قلبم را مطمئن و ایمانم را کامل و مرگ را شهادت قرار بده.

 و اما مادر عزیزم مادر رنج دیده‌ام مادر سختی کشیده‌ام به خدا ز رویت شرم دارم، از روی تو مهربان مادر و مادربزرگ‌هایم شرم دارم که بااین‌همه سختی‌ها داغ دیگری بر داغ‌هایتان می‌افزایم، اما صبر کنید، به یاد زینب مظلومانه صبر کنید و بدانید که من لایق و شایستهٔ شما نبودم و خدا بهترین نعمت‌هایش را به‌خاطر آن چه که برایم زخمت کشیدید به شما عطا کند.

 از خدای متعال نعمت و رحمت بی‌حدش را برای شما و آمرزش و مغفرتش را برای روح پدر عزیزم که هرگز نتوانستم باقیات‌صالحاتی برایش باشم می‌طلبم، آجرکم الله ان‌شاءالله. خدایا من از پدر و مادرم و از خانواده‌ام راضی هستم، خدایا بر من مهربان بودند؛ تو نیز از آن‌ها راضی باش و بر آن‌ها مهربان باش خدایا هرگز بر رنج و ناراحتی‌هایشان راضی مباش.

 خواهرم را به حجاب و رفتار اسلامی و برادرم را به حسن خلق و اهمیت‌دادن به فرائض و مسائل دین توصیه می‌کنم، همین‌طور به تمام دوستان و برادران عزیزم یادآور می‌شوم که گناه انسان را به سقوط می‌کشاند گناه نکنید.

 از همهٔ دوستان و برادرانم که با من برخورد داشتند و حقی به گردن من دارند و برادری که با من عقد اخوت خوانده‌اند به‌خصوص از برادر عزیزم حسین که بسیار در حقش بد کرده‌ام حلالیت می‌طلبم همهٔ شما را از جان‌ودل دوست داشتم و دارم از دعای خیرتان فراموشم نکنید.

 از نظر مالی آن چه دارم متعلق به مادرم است که هر کار بخواهد می‌تواند بکند توصیه می‌کنم بعد از مخارجی که خواهم نوشت قسمتی از دارائی‌ام را برای خواهرم پس‌انداز کنید و قسمتی را هم صرف امور خیریه، کمک به جنگ و کمک به خانواده‌های بی‌بضاعت کنید (از ثلث خودم) با آن که نماز و روزهٔ قضا ندارم؛ ولی احتیاطاً یک سال نماز و یک ماه روزه برایم بگیرید و سه هزار تومان هم خمس بدهید. ضمناً بقیهٔ هشت روز روزه‌ای که از طرف شهید علی فرد پور به عهده گرفته و سه روز آن را گرفته بودم و پنج‌روز مانده بود نیز گرفته شده است و چیزی به گردن آن شهید نیست.

 یک کارد شکاری که متعلق به پدرم بوده همراه من است که در قم قیمت آن ۱۵۰ تومان بود از طرف من این پول را بدهید در کمد کنار تختم. همین‌طور مبلغ هزار تومان رد مظالم برایم بدهید که اگر دینی از کسی به گردن دارم پاک شود؛ به کسی مقروض نیستم غیر از یک لیوان سپاه مشهد موقعی که آن جا بودم در اختیارم بود و نتوانستم تحویل بدهم بنا به دستور حاکم شرع و نمایندهٔ امام رفتار کنید و دو عدد میل ورزشی متعلق به برادر علی مهدی‌زاده و چند جلد کتاب که یکی از آن‌ها کتاب (درت اراده، چارهٔ کم‌رویی متعلق به برادر علی ولی است و بقیه نیز متعلق به سایر دوستانم است در میان کتاب‌های من هست.

 از دوستانم می‌خواهم که خودشان مراجعه و دریافت دارند پول‌هایی که به دوستانم قرض داده‌ام حلال کرده می‌بخشم؛ ضمناً چون من مستطیع بوده و حج بر عهده‌ام است نسبت به بجا آوردن آن اقدام کنید، بیش از این چیزی به نظرم نمی‌رسد. بار دیگر از همه حلالیت می‌طلبم ضمناً از دوستانم می‌خواهم که از طرف من از آقای شکارچی مسئول تعاون لشکر به‌خاطر حرفی که در یک برخورد نداشته و بی‌توجهی به ایشان زدم حلالیت بطلبند با نظر رحمت خودش به همهٔ شما و ما عنایت کند و مقام شهدای واقعی و همنشین با اباعبدالله الحسین را قسمت ما نماید ان‌شاءالله.


انتهای پیام/160


لینک مطلب: http://qomefarda.ir/News/item/46243