هر روز با یک شهید؛

پروردگارا مرگم را وسیله‌ای برای آمرزش گناهانم قرار ده

پروردگارا در این دنیا نتوانستم آن طوری که تو می‌خواستی عبادت کنم، پس مرگم را چنان قرار بده که بدین‌وسیله گناهانم آمرزیده شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « قم فردا » شهید «محسن ابراهیمی» سال ۱۳۴۵ در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. با شروع‌شدن جنگ تحمیلی و فرمان امام خمینی (ره) در حال گذراندن دوران دانش‌آموزی خود بود که راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و سرانجام بیست و ششم بهمن‌ماه ۱۳۶۱ در منطقه رقابیلا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید

 به نام الله یاری‌دهنده تمام بندگان خالصش. به نام او که هر چیزی چه در این دنیا و چه در آن دنیا در اختیار اوست و درود بر تمام انبیا به‌خصوص رسول اکرم (ص) پرورش‌دهنده بشریت معلم انسان‌ساز و نجات‌دهنده انسان از بند جاهلیت و گمراهی.

 درود به وارثین بر حق ائمه اطهار که به انسان طرق زندگی‌کردن را آموختند و درود بر ولی‌عصر ارواحنا له‌الفدا که منتظران او در انتظارند که با ظهورش تمام بساط ظلم و استکبار را درهم شکند و دنیا را از ظلمت نجات دهند و با سلام و درود بی‌کران بر نائب بر حقش که با قیام خود ما را از گمراهی و بدبختی نجات داد و امید است که با رهبریت ایشان، اسلام، این دین مقدس را به کلیه جهان ابلاغ کنیم.

 درود بر شهدا بخصوص سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که بعد از قرن‏ها در قلب تمام یارانش باقی‌مانده است و امیدوارم که خداوند ما را پیروانش قرار دهد و درود بر شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی که با قطرات خونشان انسان‏ها را زنده کردند و ما به لطف خداوند راه آن‌ها را ادامه می‌دهیم.

 پروردگارا به یکتایی تو و رسالت محمد (ص) و ولایت علی ابن ابی‌طالب (ع) شهادت می‌دهم و تو را ستایش می‌کنم و خوشحالم که مرا در این زمان به دنیا آوردی و از پیروان امام عزیزمان خمینی کبیر قراردادی و دوستی پیامبر اسلام و خاندانش را و دشمنی دشمنان ایشان را در دلم قراردادی.

 خدایا تو را شکر می‌کنم که بر من منت نهادی و هدایتم فرمودی و جهاد فی‌سبیل‌الله را به رویم گشودی، هر چند که جهاد با نفسم (جهاد اکبر) ضعیف است و خوب بر نفسم مسلط نیستم، اما یاد تو و نگریستن بر چهره اماممان باعث اطمینان و آرامش قلبم می‌شود.

 خداوندا از تو سپاسگزارم که بهترین و نزدیک‌ترین راه را برای رساندن من به خودت نشان دادی و همه ظواهر دنیا و هر چه را که در آن است وسیله‌ای قراردادی تا من بهتر بتوانم به سویت گام بردارم.

 سپاس خدای را که مرا شیفته دنیای فانی نکرد، چرا که امام صادق (ع) می‌فرماید: این دنیا همانند آب‌شور دریایی است که هر تشنه‌ای از آن بیاشامد بر تشنگی‌اش افزوده می‌شود.

 خدایا مرا در یاری‌کردن قرآن و دین اسلام یاری‌ام کن و جان ناقابلی دارم و آن را در راه تو فدا خواهم کرد. باشد که از این راه خدمتی به اسلام کرده باشم.

 پروردگارا، جان ناچیز مرا بگیر و بر لحظه لحظه‌های عمر باارزش امام بزرگمان بیفزای و تا زمان ظهور عصاره خلقت حجت‌ابن‌الحسن العسگری (عج) آخرین ذخیره الهی و به امانت و وراثت رسیدن مسلمین و مستضعفین جهان، رهبر عالی‌قدر ما را محفوظ بدار.

 پروردگارا در این دنیا نتوانستم آن طوری که تو می‌خواستی عبادت کنم، پس مرگم را چنان قرار بده که بدین‌وسیله گناهانم آمرزیده شود.

 بارالها، از تو می‌خواهم که در هنگام شهادت تشنه باشم و جنازه‌ام از عبور مهدی زهرا (عج) عطرآگین شود و چنان شهادتی را نصیبم بگردان که بدون غسل و کفن و همراه با لباس رزم به خاک سپرده شوم تا در روز محشر با شهدا کربلا محشور شده و در پیشگاه امام حسین (ع) سرور شهیدان روسفید باشم.

 اکنون چند سخنی به‌عنوان وصیت ذکر می‌کنم:

 اولین مورد این است که امام، این ابرمرد قرن این جانشین برحق امام‌زمان (عج) را تنها نگذارید و لحظه‌ای از پشتیبانی او غفلت نورزید و با اتکا به خداوند و به‌وسیله رهبری پیامبرگونه ایشان، انقلاب را پیش ببرید و به دست صاحب اصلی‌اش حجت ابن الحسن العسگری (عج) بسپارید.

 دوم؛ اطاعت از امام خمینی به منزله اطاعت از ولی‌عصر (عج) است و هر کسی از وی اطاعت نکند از امام عصرش اطاعت نکرده.

 سوم؛ پدر و مادر عزیزم می‌دانم که ازدست‌دادن فرزند، برای شما مشکل است؛ اما باید در راه خداوند این دردها و مشقات را با آغوش باز پذیرا باشید به خدا قسم مطمئن باشید، خون من و دیگر شهدا هدر نخواهد رفت.

 من در راهی قدم گذاشتم که بهترین طریق زندگی باشد، فقط دعایتان این باشد که خدایا این قربانی را از ما قبول بفرما.

 همچون کوه استوار باشید، قامتتان را بلند گیرید، مشت‌هایتان را گره کنید دهانتان را باز کنید و زینب وار فریاد زنید و به جهانیان ثابت کنید، روزی خون این شهدا کاخ‌های زروزور و تزویر را از بین خواهند برد و بجای آن مستضعفین و بندگان صالح خدا وارث زمین خواهند شد.

 چهارم این که برادران عزیزم، عاشقان الله، یکایک رفتند و همه به معشوقشان رسیدند؛ اما من وا ماندم؛ کاروان حسین (ع) حرکت کرد و من هم در عقب این قافله نتوانستم خودم را برسانم؛ اما الان رفته‌ام تا بلکه ببینم می‌توانم خودم را برسانم و به معبودم بپیوندم یا نه.

 توصیه اکید من این است که شما هم سعی کنید خودتان را به این کاروان که آخرش لقاءالله است برسانید و اگر در این راه قدم بر نداشتید پشیمانی و افسوس زیاد دارد.

 کارهایی که انجام می‌دهید، فقط برای رضای خدا باشد و در هر کارتان رضایت خدا را در نظر بگیرید.

 برادران حزب‌الله بشتابید به‌سوی جبهه‌ها، به خدا قسم هرکس در این دانشگاه الهی شرکت نکند به‌زودی پشیمان خواهد شد.

 ازآنجایی‌که خیلی دوست داشتم تا کربلا را زیارت کنم از شما می‌خواهم که بعد از شهادتم بجای من به زیارت کربلای حسین بروید و سلام مرا به شهدای کربلا برسانید.

 اما شما خواهرانم به یاد دارید که پس از به‌شهادت‌رسیدن حسین (ع) سرور شهیدان خواهر او را به اسارت گرفتند؛ اما با آن اسیری و مشقات زیاد باز هم مجلس یزید را به لرزه درآورد و می‌دانید که زینب چه خوب راه برادرش را ادامه داد و نگذاشت که خون او پایمال شود.

 شما که آزاد هستید، شما که اسیر نیستید، پس راه شهدا را زینب‌وار ادامه دهید؛ چون اسلام به فداکاری شما احتیاج دارد و این را با اعمال خودتان نشان دهید.

 خواهران حزب‌الله بدانید که مهم‌ترین کار شما در برابر خون شهدا فقط حفظ حجاب است، شما باحجاب خود می‌توانید محکم‌ترین ضربه را به متجاوزین شرق و غرب وارد کنید.

 می‌دانم که لیاقت شهادت ندارم؛ اما اگر خداوند یک لطفی در حق این حقیر نمود و شهادت را نصیبم کرد.

 از تمام شما می‌خواهم که برایم گریه نکنید، چون طبق وعده خداوند شهیدان زنده هستند و در نزد خدا روزی می‌خورند. گریه و ناله‌های خود را برای امام حسین (ع) قرار بدهید که مظلومانه به شهادت رسید و کسی را نداشت که برای او گریه کند. درصورتی‌که جنازه‌ام به دست آمد دوست ندارم کسانی که با ولایت‌فقیه و روحانیت مخالف هستند در زیر جنازه‌ام حاضر شوند.


انتهای پیام/


http://qomefarda.ir/46245
اخبار مرتبط

نظرات شما