دردسرهای یک‌کلاغ چهل‌کلاغ مجازی برای کارخانه تولید پوشش‌های یکبارمصرف بیمارستانی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، برای آن‌هایی که این روزها سرشان درد می‌کند برای مشارکت در بسیج عمومی مقابله با کرونا و دلشان می‌تپد برای پیدا کردن راهی برای جبران حداقلی زحمات و فداکاری‌های کادر درمانی بیمارستان‌ها، دیدن یک پیام خاص در فضای مجازی از طرف یک کارخانه تولید تجهیزات جراحی، مثل یک فرصت طلایی بود. این پیام که از نیاز فوری این کارخانه به خیاط‌هایی برای کمک به دوختن لباس‌های یکبار مصرف بیمارستانی در خانه حکایت می‌کرد، بسیاری از هموطنان را به تکاپو انداخت. این افراد که اغلب بانوان هنرمند و کاربلد بودند، از لحظه دریافت پیام، به شوق سهیم شدن در این حرکت جهادی آن هم در خانه، شروع می‌کردند به گرفتن شماره تلفنی که در پیام درج شده‌بود تا هرچه زودتر به این جریان مبارک ملحق شوند.

شوق و ذوق اغلب این هموطنان داوطلب و باصفا اما با انتظار کش‌دار و تمام‌نشدنی پشت بوق اشغال این شماره، ذره‌ذره فروکش می‌کرد. حتماً همه آن‌ها پیش خود فکر می‌کردند پشت صف طویل متقاضیان مانده‌اند و از این فرصت عالی که می‌توانست در خانه برای همراهی و همدلی با کادر درمانی بیمارستان‌های درگیر کرونا نصیبشان شود، محروم شده‌اند.

ماجرای این پیام اما چیز دیگری است...

 

پیام ارسالی در فضای مجازی

از روی ناچاری، گوشی‌ام را در حالت «ردّ تماس» گذاشته‌ام!

استفاده از ظرفیت بالقوه نیروی انسانی این روزها در منازل برای تأمین نیاز ضروری این روزهای بیمارستان‌های درگیر با کرونا، در نگاه اول ایده جذابی به نظر می‌رسد؛ به ویژه آنکه اغلب متقاضیان به‌عنوان یک کار داوطلبانه و بدون‌چشمداشت به چنین حرکتی نگاه می‌کنند. اینطور است که برای پوشش رسانه‌ای این اتفاق، با شماره مورد اشاره در این پیام تماس می‌گیرم تا از جزییات این حرکت باخبر شوم. چند دقیقه اول، مواجهه با بوق اشغال، طبیعی به نظر می‌رسد و با این استدلال که: «خب، معلومه. حتماً همه کسانی که پیام رو دیدن و آشنایی حداقلی با خیاطی دارن، پشت خط تماس این شماره هستن تا اعلام آمادگی کنن»، به تلاشم ادامه می‌دهم. اما نیم ساعت و یک ساعت اشغال بودن یک شماره و رد کردن معدود تماس‌هایی که احتمال برقراری مکالمه در آن می‌رود، ماجرا را در مسیر دیگری قرار می‌دهد.

یک حسی می‌گوید این ردّ تماس‌ها، عامدانه است. تصمیم می‌گیرم با ارسال پیامک و معرفی خودم به‌عنوان خبرنگار، صاحب شماره را به جواب دادن ترغیب کنم. می‌نویسم: «برای اطلاع از صحت و سقم پیام مربوط به طرح دوخت لباس‌های یکبار مصرف بیمارستانی در منازل برای مراکز درمانی چندین بار خدمتتون تماس گرفتم. ممنون میشم پاسخ بدید.» انتظار برای دریافت پاسخ فوری، بی‌فایده است. نیم ساعت طول می‌کشد تا بالاخره تماس می‌گیرد. فرد آن طرف خط که بر اساس اطلاعات آن پیام، باید او را آقای «پارسا» خطاب کنم، با صدایی که کلافگی از سر و رویش می‌بارد، می‌گوید: «بله. امرتون رو بفرمایید.» محتوای پیامکم را تکرار می‌کنم و می‌گویم: «درباره پیامی که در فضای مجازی منتشر کردید، سئوال دارم. طرح جذب خیاط برای دوختن لباس‌های بیمارستانی در منازل صحت داره؟

می‌شنود و با بی‌حوصلگی می‌گوید: «به نظرتون اگه صحت داشت، من گوشیم رو در حالت ردّ تماس قرار می‌دادم؟!» و قبل از اینکه من چیزی بگویم، ادامه می‌دهد: «پدر ما را درآورده‌اند از بس تماس گرفته‌اند! ما یک کارخانه تولید پوشش‌های یکبار مصرف بیمارستانی (لباس بیمار، گان جراح، پک‌های جراحی) در قم هستیم و فقط به چند نفر گفته‌بودیم برای خیاطی در فضای کارخانه به چند نیرو نیاز داریم. اما هر کس یک چیزی روی حرف ما گذاشته و برای نفر بعدی ارسال کرده و حاصلش شده این پیام که امروز کلی ما را به دردسر انداخته!»

 

منزل؟! دوختن لباس بیمارستانی فقط در «کلین روم» امکان‌پذیر است

«نمی‌دانم اینهمه تماس برای چیست؟ شاید بعضی‌ها هم نیت خیر دارند...» می‌گویم: یقین داشته‌باشید همین است. خیلی‌ها این طرح - که حالا می‌فرمایید از اساس نادرست معرفی شده – را فرصتی برای کمک به حرکت ملی مبارزه با کرونا به حساب آورده‌اند و دلشان می‌خواسته با این کاری که در خانه انجام می‌دهند، کمی دینشان را به کادر درمانی بیمارستان‌ها که قهرمانان این روزها هستند، ادا کنند...»

نمی‌گذارد حرفم تمام شود و می‌گوید: «شاید... اما مگر می‌شود لباس بیمارستانی و لباس جراحی را در خانه تولید کرد؟ آن هم در این شرایط؟ از کجا معلوم آن خیاط، خودش آلوده نباشد و لباس‌ها را هم آلوده نکند؟ خیلی عالی بود اگر می‌توانستیم از ظرفیت مردمی برای این کار استفاده کنیم اما قاعده کار این است که لباس‌های یکبار مصرف بیمارستانی فقط باید در «کلین روم» تولید شود. کلین روم، اسمش رویش است؛ یعنی اتاق تمیز. کلین روم، یا همان سالن تولید لباس‌های بیمارستانی، یک فضای کاملاً بهداشتی در کارخانه است که در عرض یک ساعت، هوای در گردش آن توسط فیلترهای "هِپا" 24 نوبت تهویه می‌شود. تازه این هم پایان کار نیست. لباس‌های تولیدی در کلین روم هم اول استریل می‌شوند، بعد برای استفاده به بیمارستان‌ها ارسال می‌شوند. بنابراین، اصلاً امکان تولید چنین لباس‌هایی در خانه وجود ندارد.»

 

حجم کار زیاد است اما نیرو نداریم

این کارخانه، تنها واحد تولیدی لباس‌های یکبار مصرف بیمارستانی در شهر قم است و به‌طور طبیعی این روزها حجم تقاضا از آن چندین برابر شده است. می‌گویم: حتماً این روزها با توجه به شیوع ویروس کرونا در قم، شما هم 2، 3 شیفت کار می‌کنید. برخلاف انتظارم می‌گوید: «نه. چون نیروی کار نداریم!» و ادامه می‌دهد: «داریم نیرو جذب می‌کنیم تا تولید را افزایش دهیم. اما کسی نمی‌آید. به هرکسی از خانواده و آشنایان که می‌رسیم، می‌گوییم: خیاطی بلدید؟ اما... این کار خیاطی اغلب توسط خانم‌ها انجام می‌شود و در این شرایط برای خانم‌ها سخت است.»

می‌گویم: پس اصل موضوع جذب خیاط برای کارخانه تولید لباس بیمارستانی، هنوز به قوت خود باقی است؟ بلافاصله می‌گوید: «بله. هرکس خیاطی بلد است و چرخ کِش‌دوز و سَردوز دارد، با چرخش بیاید. ما اینجا فضای کار برایش فراهم می‌کنیم. حقوق هم به او می‌دهیم.»

هرچقدر من اشتیاق دارم برای پرسیدن، آقای پارسا خسته و بی‌حوصله است برای جواب دادن. اینطور است که تا می‌آیم سئوال بعدی را بپرسم، حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: «یک لحظه صبر کنید... الان نگاه کردم، در همین 4، 5 دقیقه‌ای که با شما صحبت می‌کردم، 290 تماس داشتم! خانم، شما خبرنگار هستید و وقتتون زیاده! اما من خیلی کار دارم...» و قطع می‌کند.

 

کرونا، خیاط‌های جویای کار و میخی که می‌توان محکم کوبید!

هنوز سئوال‌های بی‌جواب دارم. با اطلاعاتی که در مکالمه کوتاه با آقای پارسا کسب کرده‌ام، در اینترنت جست‌وجو می‌کنم و کارخانه تولید البسه بیمارستانی در قم را پیدا می‌کنم. با شماره تماس درج شده در صفحه معرفی کارخانه تماس می‌گیرم و اپراتور تأیید می‌کند کارخانه در حال جذب خیاط است. از شرایط جذب می‌پرسم و می‌گوید: «متقاضیان باید خیاطی صنعتی بلد باشند و سابقه کار کردن در تولیدی داشته باشند.» با این جواب، یکی دیگر از اطلاعات آن پیام هم که گفته‌بود: "نیاز نیست خیاط حرفه‌ای باشند چون لباس‌ها برش‌خورده و آماده دوخت است"، اشتباه از آب درمی‌آید.

پیرو مکالمه قبلی، درباره موضوع چرخ‌ها سئوال می‌کنم و می‌گویم: گویا متقاضیان باید چرخ هم با خودشان بیاورند. درست است؟ آقای اپراتور با لحنی همراه با تعجب می‌گوید: «نه خانم! ما اینجا چرخ‌های صنعتی داریم.» و بی‌آنکه بپرسم، ادامه می‌دهد: «نیروهای جذب‌شده را بیمه می‌کنیم و با مزد روزانه حدود 70، 80 هزار تومان مشغول کار می‌شوند. سرویس رفت‌وبرگشت هم برایشان در نظر می‌گیریم.» می‌پرسم: از هر کجای کشور متقاضی باشند، محدودیتی ندارد؟ در جواب می‌گوید: «نه. اما در آن صورت، رفت‌وآمد برعهده خودشان است. با توجه به اینکه کارخانه در منطقه "شکوهیه" قم قرار دارد، ما برای کارکنان ساکن قم، سرویس رفت‌وبرگشت تدارک دیده‌ایم.» تصورم این است که این اطلاعیه جذب نیروی فوری، به معنی یک کار موقت در شرایط اضطراری موجود به دلیل شیوع ویروس کرون است. اما وقتی می‌پرسم، جواب متفاوتی می‌شنوم: «نه. می‌تواند موقت نباشد. همه‌چیز بستگی به کیفیت کار نیروی جذب‌شده دارد.»

کاش قبل از بازنشر، کمی مکث کنیم

سئوال‌هایم تمام شده اما یک نکته همچنان باقی‌ست. اینکه هیجان، حس همدلی و حتی نیت‌های خوب ما در شرایط خاصی مثل این روزها می‌تواند با اشتباهات کوچک، در مسیر نادرستی هدایت شود. شاید همه آن‌هایی که به قول آقای پارسا، هرکدام چیزی به پیام او اضافه کردند و برای نفر بعدی فرستادند، به تصور خود می‌خواستند با این کار، افراد بیشتری را به حمایت از این کارخانه در تولید لباس‌های بیمارستانی تشویق کنند اما کارشان نتیجه عکس داشت و اهالی این کارخانه را در این شرایط حساس به دردسر انداخت. به نظر می‌رسد در روزهای بحرانی، باید در بازنشر پیام‌ها در فضای مجازی با دقت، امانتداری و تعهد بیشتری عمل کنیم. شاید سهم ما در مدیریت بحران این روزها، همین باشد.




انتهای پیام/
http://qomefarda.ir/17166
اخبار مرتبط

نظرات شما